عزیزم سلام خوبی؟
دلم برات خیلی تنگ شده بود.ولی خدا رو شکر امروز دیدمت.
چقدر رنگ زرد بهت میاد گل من.
البته تو هرچی بپوشی بهت میاد
وقتی تو رو میبینم هیشکی نباید کنارم باشه چون له میشه.
اخه از ذوقی که دارم باید یه جا تخلیه کنم که آروم شم.
امروز یاد 6 ماه پیش افتادم یادته؟
نه یادت نیست!!!!!!!!!!!!!!
ولی میگم که یادت بیاد.
یادته دستات چقدر گرم بود؟
تا دستامو گرفتی سرم داد زدی که
تو چرا انقد دستات یخه؟
اونروز خیلی ریخته بودم بهم
داشتی باهام حرف میزدی که گریم گرفت.
سرمو انداختم پایین که اشکامو نبینی
تو باهام حرف میزدیو من داشتم تو تب عشقی که 2 سال زندگیمو
ازم گرفته میسوختم.
اخه تو پارک هیشکی نبود هوا هم تاریک تاریک بود.
دستمو گرفتی کشیدی تا بلند شدم.
دستمو گرفتی ولی ولش نکردی ...
وای عزیز هیشکی نمیفهمه من
چی میگم جز خدا
عشق من لااقل تو بفهم.
خیلی بهت احتیاج دارم باور کن.
کاشکی میتونستم باور کنم که یه روزی
حتی 20 سال دیگه هم که شده
مال من میشی.اون وقت تموم غمام یادم میرفت.
اون موقع دیگه تموم اشک ریختنای یواشکیم تموم میشد.
اون موقع دیگه ترس از دست دادنتو ندارم.
من بدون تو نمیتونم آخه به کی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه چرا نباید تو قسمت من باشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درسته تو دوسم نداری ولی کوچکترین بدی در حقم نکردی.
همیشه دعات میکنم.
شاید هیشکی حرفمو نفهمه ولی به اسمت قسم میخوام به اوج برسی.
با هرکی میخوای باشی خوش باشی.چون تنها آرزوم همینه.
دیدن لبخند شیرینت روی لبایی که حرف عشقو یادم داد
تنها آرزومه
دوستــــــــــت دارم